اميرحسيناميرحسين، تا این لحظه: 16 سال و 2 ماه و 14 روز سن داره

★ ★سام من امیر حسین ★ ★

جشن شكوفه ها

سلام اميرحسين جون خوبي عسلم ؟امروز خيلي كارها داشتيم اول بايد ميرفتيم كلاس موسيقي بعدش هم بهمون خبر داده بودن كه جشن شكوفه ها امروز برگزار ميشه و از فردا بايد بريد مهدكودك كه چون شما نيمه دوم سال 86 هستين بايد مهد برين و امسال kg2 هستي خيلي خيلي خوشحالم واقعا مهد كودك براي شما بچه ها لازمه مخصوصا كه امسال تابستون من بيشتر از هر موقع يعني بيشتر از پارسال متوجه شدم كه چه خوبه مهد براي بچه ها .بابايي كه اصلا راضي نميشد تابستون هم بزارمت مهد ميگفت بچه گناه داره بزار تابستون استراحت كنه اما به نظر من براي روحيه ات خيلي بهتر بود مهد ميرفتي اخه تو خونه خيلي تنها بودي از تنهايي پناه مياوردي به كامپيوتر ،كامپيوتر خاموش ميكردم شروع ميكردي به ريخت و پا...
28 شهريور 1391

اميرحسين و جوجو

سلامممممم پسر خوب و خوشگلم خيلي اين روزها دارم برات دير به دير آپ ميكنم ميدونم اما خيلي سرو شلوغ بوده اين روزها و نتونستم بيام برات آپ كنم مموري دوربين هم پر بود از عكسهاي خالي نشده ايي كه رم ريدرو توسط شما پسر شيطون خوردو خمير شده بود و به همين دليل اصلا نتونستم بيام برات پست جديد بزارم .تقريبا يك ماه پيش رفته بودم تره بار خريد همين جور كه داشتيم ميرفتيم تو راه يه آقايي نشسته بود و هي جوجو ميفروخت تا ديدي گفتي مامان منم ميخوام من اولش نميخواستم بخرم آخه جوجوها زود ميميرن گناه دارن ديگه شما اصرار كردي و منم تن به خواسته شما دادم و دوتا خريديم كه زياد جيك جيك نكنن خلاصه اينكه همون روز اول يكي از جوجوها رو بردي با آب يخ شستي منم تو آشپزخونه م...
22 شهريور 1391
1